حلقه وصل

رسانه فرهنگی «مسجد،حوزه، هیأت»

حلقه وصل

رسانه فرهنگی «مسجد،حوزه، هیأت»

مقدمه:

هدف گریه بر اباعبدالله گرفتن هیأت الیه المسیر هست. امام حسین علیه السلام یک پُلی است که مردم را خدایی می کند. شاید هیچ پُلی، هیچ ارتباطی بین بندگان و خدا به لطافت امام حسین علیه السلام نتواند مردم را خدایی کند؛ همۀ اهل بیت کشتی نجات هستند ولی کشتی اباعبدالله اسرع است.

یک هدف کلان در بحث اباعبدالله این است که آدم خدایی بشود و راه نجاتش را پیدا کند؛ راه سعادتش را پیدا کند.

یک جنبه دیگر هیأت این است که حرکت اباعبدالله یک حرکت سیاسی بوده است. قیام بر علیه ظلم و ستم در زمان خودش بوده.

لذا این اجتماع برای سیاسی ماندن شیعه است. و این یک حقیقت است که هیأت تقابل حق و باطل است. گل سر سبد حق، کسی که آخرین تلاش هایش را برای ماندگاری حق کرد، اباعبدالله است.

یعنی به بهانۀ اباعبدالله شیعه میخواهد سیاسی بماند و حواسش همیشه باشد که الی البدو تاریخ تا الی الختم تاریخ یک تقابل حق و باطل است.

اساساً هیأت کارکرد معرفتی و سیاسی دارد. ما هیأهت سکولار نداریم. چون واقعاً امام حسین علیه السلام آمده است که بگوید محور ولایت است و محور جبهه حق ولایت است و شیعه همیشه باید حواسش به این تقابل حق و باطل باشد.


بخش اصلی این مصاحبه را در ادامه مطلب مطالعه بفرمایید.


انتظارات حضرت آقا از هیأت:

انتظارات حضرت آقا معلوم است. هیأت یک بستر دارد که دست گذاشته روی عاطفه انسان؛ چیزی که مهم این در هیأت تکان بخورد، عاطفه انسان است. چون وجود انسان سه بُعد دارد:

بُعد تفکر (بینش) ؛ بُعد احساسات (گرایش) ؛ بُعد عمل (رفتار،کُنِش).

این سه بُعد نسبتاً بر هم تأثیر دارند، ولی هیچ بُعدی به قوّت عاطفه نیست.

آن چیزی که در آدم قوی هست، همان گرایش(احساسات و عواطف) است. اصلاً بشر آمده گرایش هایش را درست کند.

حتی عقل آمده که گرایش افراد از دنیا کنده بشود و به سوی " الله " گرایش پیدا کند.

هدف خلقت یک چیز است که گرایشهای ناب درونی که فطری هستند به سمت خدا گرایش پیدا کنند.

اتفاقاً هیأت به این مورد (بُعد گرایش) کمک می کند.

هیأت به بُعد گرایش کمک می کند.

در اینجا عاطفه خالی(عاطفه ای که زمینه تعقل و تفکر نداشته باشد) ناقص است و کارایی درستی ندارد.

لذا در بستر بهترین و مهم ترین بُعد وجودی انسان که گرایش به عاطفه هست باید انسان از ابزارهای عقلی استفاده کند و خروجی هیأت عمل باشد. یعنی سه بُعد (بینش،گرایش و رفتار) در هیأت ، در بستر و محور عاطفه،  تقویت و عمل شود.

لذا طبق صحبت حضرت آقا، هیأتی ای که بعد از هیأت احساس مسئولیت بر دوش خود کند درست کند، که بتواند حداقل یک آجر، یک بار کوچک از جبهۀ حق بردارد.

به نظر بنده هیأت صحیح (هیأت الگو) همین است؛ فردی که از هیأت بیرون می رود احساس کند باری بر دوشش اضافه شده و احساس کند باید کاری برای ظهور(امام زمان عج) انجام دهد، کاری برای تقویت جبهۀ حق انجام دهد.

صحبت حضرت آقا هم دقیقا همین است؛ هیأت باید معرفت محور باشد. اشعار باید بینش بدهند، صرف عاطفه نباشند، یعنی پیش زمینه تفکری بعلاوه عنصر عاطفه بعلاوه کشاندن یک بچه هیأتی به عمل باشد.

هیأت باید بینش سیاسی بدهد، بصیرت بدهد، یعنی فردی که به هیأت می آید و عزاداری می کند بتواند شمر زمان خودش را بشناسد،

باید بفهمد تقابل حق و باطل چیست؟

چه کسی در جبهه حق است؟ چه کسی در جبهه باطل است؟

کسی که در جبهه حق است، چه میزان حق را میفهمد؟

کدام یک از افرادی که در جبهه باطل است را میتوانیم به جبهه حق ببریم؟

چه ابزاری می تواند استفاده کند؟

این موارد را هیأت باید بگوید و در اختیارشان قرار بدهد.

لذا فقط عنصر گریه نباید باشد. عنصر معرفت هم باید باشد.

حضرت آقا میفرمایند: سرود استفاده کنید، اشعار دسته جمعی استفاده کنید (که وحدت بین افرادی که به هیأت می آیند بیشتر شود).

کار جمعی رونق بگیرد؛ که بدانند بارِ جبهۀ حق تک نفره برداشته نمی شود و مؤمنین باید دور هم جمع شوند (چه در شهر، چه در منطقه، چه در کشورشان).

(صحبت های کلی حضرت آقا همین هاست.)

بُعد عمل را چگونه باید درست کرد؟

از یک دیدگاه:

در محرم جُرم ها کمتر می شود. در ماه رمضان جُرم ها کمتر می شود.

در هیأت باید این قضیه متذکر شود که:

هر کس وارد هیأت میشود مخاطب اباعبدالله است.(خود شخص و تمامی هیأت (هم بُعد فرد و هم بُعد جمع))

شخص باید بداند که امام حسین (علیه السلام) بخاطر او اینقدر بلاها بر سرش آمده، که راه سعادت را در تاریخ گُم نکند.

این موضوع شخص را به وادار به عمل می کند.

در هیأت باید این موضوع در ذهن مخاطب قرار بگیرد که این امام حسین (علیه السلام) که شما انقدر دوستش دارید،جنگ را به چهار دلیل نگه داشته: نماز، استغفار، قرائت قرآن، شب زنده داری.

این شخص (امام حسین علیه السلام) آمده که شما در صحنه عمل امام حسین (علیه السلام) را وارد کنی و نشان بدهی که امام حسینی هستی.

در هیأت باید این موضوع گفته شود: امام حسین(علیه السلام) یار میخواهد.

الان جبهۀ حق یار میخواهد.

این موضوع باید در قالب شعر، سرود پایانی، پیش زمینه و حتی روضه به صورت تلنگر به مخاطب منتقل شود.

از دیدگاه دیگر:

ما خودمان اساساً هیأت را یک کار تربیتی تعریف کرده ایم.

هیأت، مسجد، خانواده، مدرسه؛ همگی بُعد تربیتی دارند که پازلهای یک حرکت تربیتی را کامل می کنند.

وقتی این حرکت کامل شد، برآیند و خروجی این پازل، انسان های اهل عمل می شود.(انسانهایی که عمل برایشان مهم است.)

خود هیأت باید مشوق عمل باشد.


وقتی امام خمینی(رحمة الله) میفرمایند: اسلام را محرم و صفر زنده نگه داشته است، این یعنی از عاشورای 57، انقلاب گُل گرفت.

یعنی سال 57 نقطه عطف، محرم بود. خود محرم نقطه عطفی برای انقلاب بود.

پس چه انقلاب باشد و چه انقلاب نباشد، این کارکرد هیأت باقی می ماند.

انقلاب الان علم جبهۀ حق را برداشته است. و طبق روایات آماده تا جامعه ای که تمهیدات ظهور را فراهم میکند، تشکیل دهد.

الان کسی که میخواهد با بال سرخ تشیع کمک کند تا بال سبز(ظهور امام زمان(عج)) تحقق پیدا کند، محور جبهۀ حق انقلاب است.

یعنی الان تقویت انقلاب مساوی است با تقویت جبهۀ حق، تقویت انقلاب مساویست با تمهیدات ظهور.

حرکت امام صرفاً نجات دهندۀ جامعۀ ایران نبود. امام آمد جامعه ایران را نجات دهد، تا بشریت را نجات دهد که در نهایت جامعه بشری لیاقت پذیرش آخرین برگ خدا را پیدا کند.

تقویت انقلاب، تقویت ظهور است.

الان هر کس خودش را حسینی بداند، باید خودش را انقلابی هم بداند.

همانطور که هیأت سکولار نداریم؛ هیأت غیرانقلابی هم نباید داشته باشیم.

الان انقلاب آماده که تمهیدات ظهور آخرین منجی فراهم شود.

لذا هیأتی که خودش را فدای امام حسین (علیه السلام) می کند، خودش را فدای دین میکند که در نهایت این دین عالم گیر شود، الان طبق صحبت حضرت آقا این اتفاق تاریخی، از گذرگاه انقلاب میگذرد.

تقویت انقلاب مساویست با تقویت جبهۀ حق که همان جبهۀ حق اسلام ناب است که آماده تا الگویی باشد برای تمام بشریت که با آن هم دنیا آباد می شود و هم آخرت.

فلسفۀ هیأت تقویت انقلاب است.

چطور منبر امام حسین(علیه السلام) می تواند جواب هجمه های دشمن را بدهد؟

هیچ چیز مانند ارتباط رو در رو (روح با روح) اثر ندارد. منبر ارتباط نفس با نفس است، ارتباط رو در رو است؛ از این جهت تأثیرش نسبت به فضای مجازی خیلی بیشتر است. در اینجاست که کارکرد منبر نسبت به فضای مجازی خودش را نشان می دهد.

منتهی کدام منبر است که می تواند این خلاء را پر کند؟؟؟

منبری که با دو بال عاطفه و عقل بتواند خروجی اش اهل عمل کردن مخاطبش باشد. یعنی هم ازدیاد معرفت کند و هم روی بال عاطفه حرکت کند.

منبر موفق، منبری است که بتواند جای بسیاری از این هجمه های فضای مجازی را بگیرد، منبری ایست که بتواند دست روی رگ خواب مستمع خود بگذارد، عاطفه اش را تکان دهد و روی این بال عاطفه، به او معرفت بدهد که شخص احساس کند بمب انرژی ای است که میخواهد کاری کند. چنین منبری جای تمام فضای مجازی و هجمه هایش را میگیرد.

خیلی وقت ها یک تلنگر( چه در منبر یا در شعر )، مخاطب را از تمام هجمه های فضای مجازی خارج میکند و نجات  می دهد.

لذا منبر واقعا توانایی انجام چنین کاری را دارد.

هیأت یک معارف کلیدی را باید برای بشر به کار گیرد که مخاطب را تشنۀ کسب معرفت کند. باید مثل کاتالیزور عمل کند. وقتی وارد وجود یک هیأتی شد، او را تشنۀ حرکت کند که بدنبال کسب بقیه معارف باشد.

والسلام علیکم و رحمة الله

حلقه وصل

نظرات  (۲)

سلام.
کارخوبیه.
ولی مطلبتون خیلی یکنواخت و خسته کننده بود
پاسخ:
با سلام
سپاس از همراهی و نظر شما
سلام خسته نباشید به دوستان وبلاگ حلقه وصل
خیلی مصاحبه خوب و مفید و کاربردی هست
انصافا نیاز هست که رفقای هیاتی عزیز به این نکات توجه داشته باشند
حاج مهدی عزیز رو هم خدا حفظ کنه ان شاالله
پاسخ:
با سلام
از همراهی و نظرات شما سپاسگذاریم.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی